بالاخره امتحانای نهایی این ترم دانشجوکش شروع شدیعنی جولونی که این ترم استادا دادن رو هیچ تایم دیگه ای تاریخ به خودش ندیده بود!!
یه درس 2 واحدی کاری با من کرد که دروس تخصصیم برگ که هیچ,شاخه هاشونم ریخت.
اینا به کناار
از خوشحال کننده ترین خبرهای این روزام رفتن به شرکت و اوکی شده کم کم کارای میرای هست.
روزهاییم هست که دلم میگیره و از همه عالم و آدم میبرم اما نباید وایسم , نباید به خودم اجازه بدم این حالم تداوم داشته باشه.در نتیجه به هر ضرب و زوری هست برمیگردم و دوباره ادامه میدم.چون نمیخوام 10 سال دیگه که به این روزا نگاه میکنم حسرت های بی شمار از کارهای نکرده داشته باشم,از کوتاهی و کم کاری.
توکل به خدا.خودش همه چی رو راست و ریس میکنه چون که رحیمه!
درباره این سایت